بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه انس با قرآن مورخه 16/ 02/ 1398
.
به نظر من یکی از کارهایی که خیلی مهم است، عبارت است از اینکه ما دورههای قرآن را، جلسات قرآن را زیاد کنیم...
یکی همین دورههای خانگیِ قرآن بود، یکی همین قرآن [خواندن] در مساجد یا در حسینیّهها بود. مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید. دو جور هم میشود جلسهی قرآنی تشکیل داد: یکی همین که دُور هم جمع بشوند و یک استادی بنشیند آنجا، بخوانند، قرآنِ افراد را تصحیح کند، نکات را بگوید، تذکّرات را بگوید؛ این یک جور است. یک جور هم این است که جمع بشوند، یک نفر برود روی منبر، بنا کند قرآن خواندن، و نیم ساعت، یک ساعت قرآن بخواند -مثل منبریای که منبر میرود و شما مینشینید پای منبرش، قرآنخوان، تالی قرآن، تلاوتگر برود روی منبر بنشیند و شروع کند به قرآن خواندن- شما هم بنشینید گوش کنید، [قرآن را] باز کنید، از روی قرآن نگاه کنید ...
مساجد گوناگون پایگاههای قرآن باشند؛ اعلان کنند مثلاً فرض کنید که شب پنجشنبه، شب جمعه، شب شنبه -یک شبی در هفته؛ اگر هر شب نمیشود- یک نفر خوانندهی قرآن بیاید آنجا بنشیند، شما هم بروید آنجا بنشینید و قرآن را باز کنید، او بخواند و شما نگاه کنید؛ و به ترجمه هم مراجعه کنید؛ ترجمههای خوب....
بخشی از بیانات آیت الله جوادی آملی در جلسه هفتم برنامه تلویزیونی شمیم رحمت:
بیانی از وجود نورانی پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) رسیده است که فرمود شما بکوشید خانه و آن محلّی که زندگی میکنید را نورانی کنید: «نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآن».[1] به این فکر نباشید که خانه آن مکان و آن زمین شما را روشن کند، شما آن زمین را روشن کنید. زمین در برابر انسان اصل نیست، زمان در برابر انسان اصل نیست؛ این متمکّن است که مکان را شرف میدهد و این متزمّن است که آن زمان را حیثیت میبخشد. فرمود شما میتوانید خانه خود را روشن کنید؛ اصلِ این مطلب در سوره مبارکه «نور» آمده است. در سوره مبارکه «نور» بعد از اینکه «الله» را به عنوان ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ معرفی کرد که فرمود: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾، فرمود رابطه شما با آن نورِ «الله» بسیار دشوار است، این نور یک نور دیگری دارد ﴿مَثَلُ نُورِهِ﴾[2] که این ضمیر به نور برمیگردد نه به «الله», حساب «الله» جداست ﴿اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾ است، مَثل نورِ خدا این است؛ آنگاه این نور خدا که مَثلی دارد، در خصوصیتهایی است ﴿فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾؛[3] مثل مسجد و مثل حرم و مانند آن. این نورِ نور در مراکز خاص است, چرا و به چه مناسبت مسجد مقدس است؟ به چه مناسبت حرم مقدس است؟ چرا ﴿فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾؟ چرا مسجد محترم است؟ چرا حرم محترم است؟ برای اینکه ﴿فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا﴾،[4] چون نمازگزارها به مسجد میآیند و نماز میگذراند مسجد قداست پیدا کرد، چون معصوم در حرم آرمیده است حرم آبرو پیدا کرد، چرا ﴿فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾؟ برای اینکه ﴿یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ ٭ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ﴾.[5] بنابراین اینطور نیست که مسجد ذاتاً قداست داشته باشد و انسانها به وسیله مسجد مقدس شوند، انسانها با عبادتشان به مسجد قداست میدهند؛ اگر نمازگزار و نمازی نباشد, قداستی برای مسجد نیست، فقط نام مسجد است و اگر انسان کاملی در جایی نیارمد آن دیگر حرم نیست, وقتی از مکّه نام میبرد ﴿لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ﴾؛[6] اگر سوگند به مکّه است، به احترام پیغمبری است که در مکّه به سر میبرد، این متمکّن است که فضای مکّه را نورانی کرد, این نمازگزاران هستند که فضای مسجد را نورانی میکنند و این انسانهای کامل هستند که حرمها را نورانی میکنند, این انسان است که مکان را نورانی میکند، چه اینکه همین انسان عصر و زمان و زمانهٴ خود را نورانی میکند. اگر گفتند عصر نبوّت یا عصر ظهور حضرت یکی از مصادیق بارزهٴ ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾[7] است، به همین مناسبت است. عصری که نبیّ ظهور میکند، قابل سوگند است؛ عصری که ولیّ ظهور میکند، قابل سوگند است.
[1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص610.
[2]. سوره نور, آیه35.
[3]. سوره نور, آیه36.
[4]. سوره توبه, آیه1.
[5]. سوره نور, آیات36 و37.
[6]. سوره بلد, آیات1 و 2.
[7]. سوره عصر, آیات1 و 2.